نبض زندگی ماعلینبض زندگی ماعلی، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

علی فرشته کوچک خانه ما

اولین برف زندگی پسرم

نازنینم از قبل از اینکه بیایم شیراز شدیدا بیتاب برف دیدن بودی همش بهمون میگفتی بریم شیراز زندگی کنیم اونجا برف میاد هایپر استار داره!! خدا خدا میکردم حالا که شیرازیم برف بیاد و خدا رو شکر امروز که مصادف با تولد مامانه برف خوبی تو شیراز بارید و تو حسابی برف بازی کردی قربون ذوق کردن و سادگیات برم حسابی خستگی بیماری اخیر از تنت در رفت... اینم عکسای برفی:   ...
28 دی 1392

پسر عجول من

یه روز که من مشغول کارای خونه بودم دیدم علی از تو حیاط گل کنده ریخته تو کامینش شلوارشم عوض کرده کراوات باباشم انداخته گردنش دست عروسکشم گرفته تو دست و خلاصه عروسی گرفته برای خودش!! منم سریع دست از کار کشیدم و در نقش  عکاس آتلیه ظاهر شدم ناگفته نماند که علی عاشق عروسی رفتنه و فکر کنم زود دوماد بشه اینم عکسای عروسی که الهی یه روز واقعی بشن:   ...
27 دی 1392

پسر کاری من

 یه شب من و علی و باباش برای خرید رفته بودیم فروشگاه که دیدم علی یه اسکاج زرد گرفته دستشو باذوق میاد طرف من و میگه مامان باب اسفنجیه! بخریمش وقتی هم رفتیم خونه گفت مامانی من میخوام ظرفارو بشورم منم که میدونستم نتیجه ظرف شستن علی به گند کشیده شدن آشپزخونه است مخالفت نکردم که دیگه میدونید نتیجشو...!!! اینم پسر کاری من که اینقدر قشنگ ظرف میشست که دلم میخواست بخورمش:     ببخشید که اشپز خونم اینقدر درهمه پیش میاد دیگه   ...
27 دی 1392
1